فعلا مدتی نمیتونم مطلب بگذارم و بابت همین از بهترین ومحبوبترینم عذر خواهی میکنم وبراش هرکجا هست ارزوی سلامتی و شادابی دارم البته دلم براش لک زده اما خب اون ....کاش معجزه ای رخ میداد اون را مهیای ازدواج با من میکردچون اینجوری شکنجه و درد هست که به روح و روانمون وارد میشود وخطاب به Aمهربانم میگم لحظات زندگی من انچه که سپری کردم نیست بلکه لحظات زندگی من همون چند ساعتی است که کنار تو عطر وجود تو را نفس کشیدم و از بودن کنارت لذت بردم ونگاهت گرما بخش وجودم و زندگیم شدالان کجایی چکار میکنی چی تو سرته واصلا چه برنامه ای داری نمیدونم واین واقعا عذاب اوره اما مطمئنم هرکجا هستی و هرکار میکنی تو هم در ذهن و درونت یاد من هستی و برای رسیدن بمن بیقراری همچو من .واین تنها مایه ارامش منه هرچند تو مغرورتر از انی که بمن وداددل من برسی اما میدونم پشت ان چهره مغرور قلبی مهربان و احساسی پاک نهفته که تنها من ازش باخبرم خیلی حرفها دارم باهات بزنم اما خب اینبار وقت برای من تنگ هست و ناگزیرم ناتمام رها کنم و فقط بگم مواظب خودت و ان قلب نازنینت باش که فقط و فقط مال منه میدونم وقت مطلب گذاشتن نداری اما منم دوست داشتم تو هم مطلب میگذاشتی هرچند من برای باورم به تو همون چند ساعت با هم بودن کافی بود و تا الان ذره ای شک وتردید در عشق و وفا داری و محبت تو پیدانکردم فاصله دمار از روز گارم در اورده اگر عشق تو و باور به احساس تو نبودشاید الان اینجایی که هستم نبودم .نمیدونم تا کی باید صبر کنم تاکی ...اما شیرینی در اغوش تو بودن و گرمای وجودت را حس کردن تاب استقامتم میدهد هر جایی موفق باشی